کتاب خنده در تاریکی
کتاب خنده در تاریکی، رمانی نوشته ی ولادیمیر ناباکوف است که اولین بار در سال 1932 به چاپ رسید. آلبرت آلبینوس، مردی مورد احترام و متأهل، و منتقد آثار هنری است که در برلین زندگی می کند. او شیفته ی دختری هفده ساله به نام مارگو می شود که در سینما او را ملاقات می کند. آلبینوس با مارگو رابطه ای مخفیانه شکل می دهد اما همسر آلبینوس، الیزابت، وقتی مارگو نامه ای را به خانه ی آن ها می فرستد، از رابطه ی این دو آگاه می شود. نتیجه ی این اتفاق، جدایی الیزابت از آلبرت است اما آلبرت به جای فاصله گرفتن از مارگوی دردسرساز، بیشتر به او علاقه پیدا می کند. رابطه ی آن ها ادامه می یابد اما مارگو نقشه هایی در سر دارد. او می خواهد ستاره ی سینما شود و وقتی آلبینوس، او را به تهیه کننده ی فیلم های سینمایی، اکسل رکس، معرفی می کند، مارگو فرصتی را به دست می آورد که انتظارش را می کشید.
خلاصهای از داستان کتاب
آلوبینوس شخصیت اصلی داستان، مردی ثروتمند و محترم است که با همسرش الیزابت (ایسببل) و دختر هشت سالهاش زندگی میکند. او مارگو را در سینما میبیند و به او علاقمند میشود. مارگو دختر کم سن و سالی است که در خانوادهای فقیر زندگی کرده است. مارگو عاشق بازیگری است و در سینمایی کار میکند. آلوبینوس که عاشق مارگو شده است برای اینکه بتواند رضایت او را جلب کند بهطور مرتب به سینما میرود. پس از مدتی، آلوبینوس علاوهبر زندگی مشترکش، با مارگو نیز وارد رابطه میشود. مارگو در خانهای که آلوبینوس برایش اجاره کرده زندگی میکند، اما او خانهای بزرگتر میخواهد. از اینرو مارگو با نوشتن نامهای، رابطهاش با آلوبینوس را برای الیزابت فاش میکند و منجر به نابودی رابطهی زناشویی آلوبینوس و الیزابت میشود. پس از این ماجرا، مارگو در خانهی آلوبینوس سکونت میکند. مدتی بعد در مهمانی آلوبینوس رکس دوست او، مارگو را میبیند. رکس و مارگو در گذشته با یکدیگر روابطی داشتهاند...
دربارهی کتاب خنده در تاریکی
کتاب خنده در تاریکی نوشتهی ولادیمر ناباکوف، از زاویهی دید سوم شخص روایت شده است. شروع کتاب، طوفانی و شوکه کننده آغاز میشود و ناباکوف مخاطب را غافلگیر میکند: «روزی روزگاری در شهر برلین آلمان مردی زندگی میکرد به نام آلبینوس. او متمول و محترم و خوشبخت بود؛ یک روز همسرش را به خاطر دختری جوان ترک کرد؛ عشق ورزید؛ مورد بیمهری قرار گرفت؛ و زندگیاش در بدبختی و فلاکت به پایان رسید. این کل داستان است و اگر در نقل آن لذت و منفعت مادی نبود همینجا رهایش میکردیم؛ گرچه چکیدهی زندگی انسان را میتوان بر سنگ قبری پوشیده از خزه جا داد، نقل جزئیات همواره لطفی دیگر دارد.» به همین سادگی، در سه خط ابتدایی کتاب کل داستان آشکار میشود. اما ناباکوف به زیبایی علت این قضیه را روشن میکند، از آنجاییکه رمان درونمایههای تحلیلی و فلسفی دارد، لذا دانستن کل داستان شاید خیلی هم نکتهی مهمی نباشد. آنچه مهم است، توصیف موقعیتها و تصمیمهای شخصیتها در لحظات مهم داستان است و ناباکوف این موقعیتها را به خوبی در طول داستان شرح داده است.
خنده در تاریکی مثل رمانهای مدرن، خط روایی پیچیده با ارجاعات فراوان ندارد و همچنین، از تکنیکهای روایت داستان مانند جریان سیال ذهن و یا پرشهای مکرر زمانی برای پیچیدهتر شدن قصه استفاده نمیکند. داستان کتاب، خطی و کاملا رئالیستی است ولی موضوعات مطرح شده در کتاب سبب شدهاند تا رمان از اثری ساده به داستانی پر پیچ و خم تبدیل شود. نکتهی جالب دیگر کتاب، پرشهای زمانی آن است. ناباکوف با هوشمندی و زیرکی، متناسب با ساختار روایت، زمان رخداد قصه را تغییر میدهد. تغییر زمانی هم بهسادگی در داستان بیان میشود، مثلا در ابتدای پاراگراف با واژه «روز بعد» و یا در پرانتزی با ذکر «سه هفته قبل» خواننده متوجه تغییر در بازهی زمانی داستان میشود.
در روایت داستان، ناباکوف سعی نکرده است که قضاوتهای شخصی خود را به طور مکرر وارد داستان کند. قصه بیان میشود و خواننده که با قصه همراه شده است در مقام قاضی قرار میگیرد. البته در قسمتهایی از کتاب نویسنده برای شخصیتپردازی بهتر، نظر شخصی خود را به عنوان راوی کتاب بیان میکند. به عنوان مثال، زمانیکه آلوبینوس مدام توسط مارگو تحقیر میشود و در قسمتی از داستان مارگو او را دروغگو و ابله خطاب میکند، راوی وارد داستان میشود و نظرش را اینگونه بیان میکند: «صاف و ساده کل شخصیت او را در چند کلمه خلاصه کرد.» علاوه بر این، ناباکوف تراژدی درونی را درونمایه اصلی خنده در تاریکی قرار داده است و کشمکشها و فروپاشی ذهنی شخصیتها را مطرح میکند.
مشخصات
- ناشر
- مروارید
- مؤلف
- ولادیمیر ناباکوف
- مترجم
- امید نیک فرجام
- اندازه کتاب
- رقعی
- نوع جلد
- شومیز
- تعداد صفحات
- 247
- شابک
- 978-9645881793
ثبت نظر