
قدرت شروع ناقص

شجاعت مطلوب نبودن

دوباره فکر کن

رمان «سقوط» در یک بار کوچک به نام «مکزیکو سیتی» در آمستردام هلند جریان دارد. راوی- شخصیت، «ژان باتیست کلمانس»[۱]، وکیل سابق پاریسی، در حال نوشیدن «جین» است و در انتظار یک غریبه مینشیند. او سپس، مکالمهای طولانی و یکطرفه را با این غریبه (که در نهایت مشخص میشوند او هم وکیل است) آغاز میکند و داستان زندگی خود را تقریباً با جزئیات کامل و تلخی خاص در شش بخش بازگو میکند.
آلبر کامو که از چهرههای شاخص ادبیات قرن بیستم اروپاست، با آثاری چون «بیگانه»، «طاعون»، «افسانه سیزیف» و «انسان طاغی» نامی جاودانه در تاریخ ادبیات از خود بر جای گذاشته است. رمان «سقوطِ» (١٩۵۶) او، آخرین رمان تکمیلشدهی وی محسوب میشود. این کتاب داستانی با طرح پیچیده نیست، بلکه تکگویی طولانی است که از زبان شخصیت اصلی، «ژان-باتیست کلمانس»، روایت میشود و در حین سر راستی عمیقترین مفاهیم فلسفی در مورد وجدان انسان را مجدداً به پرسش میگیرد. «سقوط» را میتوان طرح داستانی از مضامین کتاب پیشین کامو، «انسان طاغی» (١٩۵١) دانست. اگر در رمان «بیگانه» پرسش اصلی «خودکشی» است، در رسالهی فلسفی «انسان طاغی» و رمان «سقوط» پرسش بنیانی حول «دگرکشی و عصیان» بسط یافته است. «سقوط» به دلیل عمق روانشناختی و بار فلسفی خود، یکی از پیچیدهترین و بحثبرانگیزترین آثار کامو به شمار میرود؛ اثری که بیشتر منتقدان آن را برترین رمان کامو برشمردهاند.
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر