
زویی و عینک ایده ساز 6

زویی و عینک ایده ساز 4

زویی و عینک ایده ساز 3

یک هیولای بامزه به نام گروپ با یک مشکل عجیب به سراغ زویی و ساسافراس میآید تا به او کمک کنند. با وجود اینکه گروپ هر روز خودش را میشست اما روز بعدش موهایش پر از کپک میشد. او به مهمانی هیولاها دعوت بود اما با این وضعیت موهایش خجالت میکشید در جشن شرکت کند. زویی وقتی از مشکل گروپ باخبر شد، عینک شگفتانگیزش را روی سرش گذاشت و شروع به انجام دادن آزمایشهای مختلف کرد تا به هیولای کپکی کمک کند. به نظر شما زویی و گربهاش ساسافراس موفق میشوند خودشان به تنهایی راهحل این مشکل را پیدا کنند؟
هیولا دوباره به من رو کرد، ولی سرش را پایین انداخته بود. «خیلی چندشآور است. خودم میدانم.» گفتم: «واای! ببخشید! جدی اینقدر هم بد نیست. فقط غافلگیر شدم. همین. راستش تا حالا ندیده بودم که مو کپک بزند. ولی خب از طرفی هم من تا حالا موی هیولا ندیده بودم. خیلی از هیولاها اینطوری میشوند؟»
آهی کشید و با ناراحتی گفت: «نه، فقط من اینطوری شدهام. خیلی شرمآور است. ما هیولاها خیلی به ظاهرمان اهمیت میدهیم. ولی هرچقدر هم که دوش میگیرم، این کپکهای لعنتی دستبردار نیستند. از پشتم شروع میشود و اینقدر پخش میشود تا اینکه همهجایم پر از کپک شود.»
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر