
شاهزاده سیاه پوش 2 تولد پر دردسر

شاهزاده سیاه پوش 9 شاهزاده پری دریایی

شاهزاده سیاه پوش 6 هیولای ژله ای

ماگنولیا پس از اینکه تمام شب را با هیولاها مبارزه کرد، تصمیم گرفت که به تعطیلات برود. روز بعد شاهزاده خانم با دوچرخه خودش را به ساحل رساند. اما درست زمانی که میخواست استراحتی بکند، صدایی عجیب شنید. یعنی صدای هیولا است؟ غیرممکن است! آیا واقعا یک هیولای دریایی میتواند این تعطیلات را برای شاهزاده خانم سیاه پوش خراب کند؟
شاهزاده سیاه پوش گفت: «این پانزدهمین هیولا توی این هفته بود.» دوباره خمیازه کشید. روی علفها دراز کشید. مشکی هم کنارش خوابید. انتقام گیرندهی بزها گفت: «مثل اینکه خستهای.» شاهزاده سیاه پوش چشمهایش را بست. یک بز گوشش را لیسید. شاهزاده خودش را جمع کرد. بز دیگری موهایش را کشید.
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر