کتاب روان شناسی ملال
ما انسانها به برقراری رابطهای خودمختارانه و موثر با دنیا نیاز داریم. باید مشغولیت داشته باشیم، ذهنمان را درگیر کنیم، تمایلاتمان را بیان کنیم و مهارتها و استعدادهایمان را عملی سازیم. به بیان کوتاه، نیاز به عاملیت داریم؛ اگر این نیاز رفع شود، شکوفا میشویم. اما هنگامی که این نیاز برطرف نشود احساس بیحوصلگی و بطالت میکنیم.
ملال نشاندهندۀ یکی از ابعاد مهم انسانبودن است: نیاز مبرم ما به مشغولیت با دنیای پیرامونمان.
ما انسانها به برقراری رابطهای خودمختارانه و مؤثر با دنیا نیاز داریم. باید مشغولیت داشته باشیم، ذهنمان را درگیر کنیم، تمایلاتمان را بیان کنیم و مهارتها و استعدادهایمان را عملی سازیم. به بیان کوتاه، نیاز به عاملیت داریم؛ اگر این نیاز رفع شود، شکوفا میشویم. اما هنگامی که این نیاز برطرف نشود احساس بیحوصلگی و بطالت میکنیم.
ملال نشاندهندۀ یکی از ابعاد مهم انسانبودن است: نیاز مبرم ما به مشغولیت با دنیای پیرامونمان.
نویسندگان کتاب روانشناسی ملال معتقدند که ملال برای ما بد نیست، موضوع این است که ما بد عمل میکنیم و به راهنماییهای آن بیاعتنا هستیم. وقتی دچار ملال میشویم، مغز به ما میگوید که هرآنچه انجام میدهید بیفایده است، ما نمیتوانیم نیاز اساسی روانی خود را برای مشارکت و اثرگذاری رفع کنیم. این کتاب به شما کمک میکند ملال و راه برخورد با آن را بهتر بشناسید و برای زندگی خود راحتتر تصمیم بگیرید.
خواندن کتاب روانشناسی ملال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی موفقتر و شادتر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روانشناسی ملال
«پیتر توهی، در کتاب بینظیرش، ملال یک تاریخ زنده، ریشههای احساس بیحوصلگی را تا عهد عتیق دنبال میکند. سنکا - فیلسوف رومی- شاید نخستین فردی باشد که مطالبی دربارهٔ ملال نوشته است و آن را با تهوع و انزجار ناشی از یکنواختی زندگی روزمره مرتبط میداند:
تا به کی کارهای تکراری؟ بدون شک خمیازه خواهم کشید، خواهم خوابید، خواهم خورد، تشنه خواهم شد، سردم خواهد شد، گرمم خواهد شد. آیا پایانی وجود ندارد؟ آیا همه چیز حول دایرهای میچرخد و تکرار میشود؟ بعد از روز، شب میشود و پس از شب، روز فرامیرسد، تابستان میرود و پاییز میآید، در پسِ پاییز زمستان است که پس از آن نوبت به بهار میرسد. همه چیز میگذرد و دوباره برمیگردد. من هیچ کار تازهای نمیکنم، هیچ چیز تازهای نمیبینم. گاه این وضعیت باعث تهوعم میشود. بسیاری از مردم زندگی را نه دردناک، بلکه پوچ میپندارند.
تأسف سنکا در اعتراضش به تکرار و اینکه چیز جدیدی زیر خورشید وجود ندارد، قطعاً اتفاق مدرنی به نظر میرسد. میتوان گفت که حتی کتاب جامعه بن داوود شرح قدیمیتری از یک تأسف مشابه برای یکنواختی ارائه میدهد. راوی کتاب جامعه بن داوود، بعد از توضیح نحوهٔ دستیابی به ثروت و موقعیت عالی، مینویسد: «بااینحال وقتی به تمام کارهایی فکر کردم که دستهایم انجام داده بودند و به تمام آنچه با سختی بدان رسیده بودم، همه چیز برایم بیمعنا شد، گویی باد را تعقیب کرده بودم؛ گویی زیر این خورشید هیچ چیز به دست نیامده بود.»هر دو اعتراض به دو مؤلفهٔ ملال اشاره میکنند: اول، اینکه ملال یک احساس منفی است و دوم، حس بیهدف بودن دارد و کاری میکند که زندگی پوچ به نظر برسد. توهی حتی ما را با یک روستای رومی در قرن دوم میلادی آشنا میکند که یاد یکی از مقامات رسمی خود را به این دلیل گرامی میداشتند که آنها را از ملال تحملناپذیری رها کرده بود!
ملالِ ناشی از فقدانِ رغبت به انجام دادن امور تکراری روزمره در قرون وسطی نیز پررنگ به نظر میرسید. اندیشمندان معتقدند آنچه ملال نامیده و درک میشود در کلمهٔ لاتینِ acedia ریشه دارد. این کلمه به فقدان اشتیاق نسبت به اموری معنوی اشاره داشت که اصل و پایهٔ زندگی رُهبانی را تشکیل میداد - رخوتی معنوی توأم با بیمیلی که به موجب آن مراسمی مانند دفن اموات اهمیت خود را از دست میدهند.»
مشخصات
- ناشر
- نشر نوین توسعه
- مؤلف
- جان دی.ایستوود
- مترجم
- مریم حیدری
- اندازه کتاب
- رقعی
- نوع جلد
- شومیز
- تعداد صفحات
- 232
- شابک
- 978-6226840682
ثبت نظر