کتاب رابین هود
هوارد پایل در کتاب رابین هود، داستان یاغی و تیراندازی زبردست را روایت میکند که داراییهای حکومت و ثروتمندان را میدزد و میان تهیدستان تقسیم میکند. این یاغی همان رابین هود مشهور، یکی از محبوبترین شخصیتهای داستانی ادبیات انگلستان است.
قرن سیزدهم در انگلستان ناآرامیها و درگیریهای بسیاری وجود داشت. جنگهای داخلی موسوم به جنگ بارونها شدت گرفته بود. به دنبال این آشوبها، تیراندازان عصیانگر از خانههای خود فرار کرده و به سوی جنگلها گریخته بودند.
اما همین آدمهای سرکش، فقیر و خارج شده از قانون که پادشاه بر آنان خشم گرفته بود در نظر مردم به قهرمانان بزرگی تبدیل شدند که دربارهشان داستانها و افسانههای بسیاری ساخته شد. از جمله این شخصیتها رابین هود است. او و دوستانش در جنگل شروود پنهان شده و با شهردار ناتینگهام مبارزه سختی را آغاز کردند.
رابین هود (Robin Hood) یک شخصیت داستانی و کهن الگو در فرهنگ فولکلور انگلیس و ساخته هوارد پایل (Howard Pyle) است. ریشهٔ داستان رابینهود به سدههای میانه بازمیگردد. در فرهنگ عمومی، رابین هود نماد حقطلبی، ستیز با ستم و بخشش داراییهای ستمکاران به مردم نیازمند و دردمند است. تاکنون فیلمهای پویانمایی و کارتونی بسیاری از این داستان توسط ژاپنیها یا انگلیسیها ساخته شده که در بعضی از آنها شخصیتهای داستان به صورت حیوانات طراحی شدهاند. بیشتر این انیمشینها برای گروه سنی کودک هستند و فیلمهای سینمایی هم دربارهٔ این داستان عامیانه و اساطیری ساخته شده است.
در ابتدای داستان پس از اینکه شاه ریچارد شیردل، رهسپار جنگ میشود برادرش جان تخت شاهی را غصب میکند و مالیاتهای سنگینی را برای مردم مقرر میکند. ریچارد شیردل در این فاصله به اسارت پادشاه اتریش در میآید. رابینهود که یکی از تیراندازان زبردست است از دادن مالیات سر باز میزند و به جنگل شروود پناه میبرد. او به همراه همدستانش داراییهای ثروتمندان را میدزدند و میان تهیدستان تقسیم میکنند. پس از بازگشت ریچارد شیردل به انگلستان، وی موفق میشود قدرت را با کمک رابینهود از چنگ برادرش بهدرآورد.
در بخشی از کتاب رابین هود میخوانیم:
سرانجام روزی که قرار بود الن زیبا ازدواج کند از راه رسید. رابین قسم خورده بود که او تنها باید با آلن دیل ازدواج کند. رابین ریاست گروه را به ویل اسکارلت سپرد و به همراه چند تن از همراهان وفادارش از جمله، جان و ویل استوتلی به سمت کلیسای کوچک به راه افتاد. او خودش را بهشکل نوازندههای دورهگرد در آورده، لباس سرخ و سبز و زردی به تن کرده و از سرتاپایش روبانها و نوارهای رنگارنگ آویخته بود.
رابین و همراهانش بعد از پیادهرویای طولانی در سایۀ دیوار به استراحت پرداختند. او به دیوید دون کاستر مأموریت داد تا از بالای دیوار جاده را زیر نظر داشته باشد. بعد از مدتی پرسید: «دیوید جوان، چه میبینی؟»
- «چند تکه ابر سفید و سه تا کلاغ سیاه درحال پروازند.»
پس از مدتی سکوت، رابین که بیحوصله شده بود دوباره همان سوال را پرسید و دیوید جواب داد: «آسیابهای بادی دارن میچرخن و درختهای سپیدار پیچوتاب میخورن.»
بعد از آنکه مدتی دیگر گذشت، رابین باز هم از دیوید پرسید چه میبیند: «میبینم که باد ساقههای جو رو تاب میده. یک راهب پیر هم داره از بالای تپه بهطرفِ کلیسا میآد.»
در این لحظه آلن دیل، تاک راهب را که پای دیوار خوابیده بود و خرناس میکشید تکان داد. رابین کنار تاک زانو زد و گفت: «راه بیفت. خودت رو به کلیسا برسون؛ من و لیتل جان و ویل استوتلی هم خیلی زود دنبالت میآییم.»
تاک خودش را به راهب پیر معرفی کرد و وارد کلیسا شد، رابین هم سازش را برداشت و کنار در کلیسا نشست. لیتل جان و استوتلی کیسههای طلا را که رابین با خودش آورده بود برداشتند و داخل رفتند. مهمانهایی که قرار بود در مراسم ازدواج شرکت کنند، نزدیک شدند و رابین آنها را شناخت. نفر اول اسقف ثروتمند هرفورد بود که بر اسب اصیلی سوار شده بود. به دنبال او داماد، سِر استفن که پسرعموی اسقف بود و پدر قوی هیکل الن و خود الن در حرکت بودند. الن با قدمهای آهسته به طرف کلیسا میرفت، غمگین بود و رنگ به صورت نداشت.
مشخصات
- ناشر
- هرمس
- مؤلف
- هنری گیلبرت
- مترجم
- احمد کسایی پور
- اندازه کتاب
- رقعی
- نوع جلد
- شومیز
- تعداد صفحات
- 466
- شابک
- 978-9643634551
ثبت نظر