کتاب مجوس

شخصیتِ اصلیِ داستانِ کتابِ مجوس (The Magus) نوشته‌ی جان فاولز (John Fowles)، نیکلاس اورفه، شاعر و معلمِ انگلیسی‌ست که از تدریس در انگلستان خسته می‌شود و به جزیره‌ی خیالیِ فراکسوس در یونان سفر می‌کند. برخلافِ انتظاراتش، این کارِ جدید هم نیکلاس را خسته و افسرده می‌کند و تنهایی و سختی‌های زندگی در مدیترانه او را به فکر خودکشی می‌رسانند. در حینِ قدم‌زنی‌های بی‌هدفش در جزیره، او به قصر بزرگی متعلق به یک ثروتمندِ یونانیِ منزوی به نام موریس کنخیس بر می‌خورد. نیکلاس که تحت‌تأثیر رفتار و زندگیِ کنخیس قرار گرفته، با او دوست می‌شود و این دو وقتِ بیشتری را با هم می‌گذرانند.

در ادامه‌ی داستانِ مجوس، دوستیِ بین نیکلاس و کنخیس، جنسِ متفاوتی به خود می‌گیرد. بازی‌های روان‌شناسانه‌ی کنخیس، جنبه‌ی مرگ‌باری پیدا می‌کنند و مرزِ بین واقعیت و خیال محو می‌شود. نیکلاس که در آغاز فکر می‌کرد این بازی‌ها نوعی شوخی و نمایش هستند، متوجه می‌شود کنخیس رمان‌نویسی‌ست که نه با کلمات، که با انسان‌ها رمانِ خود را می‌نویسد. نیکلاس در می‌یابد که باید نه فقط برای سلامتِ عقلش، که برای بقا و زنده‌ماندنش بجنگد.

کتابِ مجوس، اولین رمانی بود که جان فاولز نوشت، ولی چون از آن راضی نبود، آن را به هیچ ناشری نداد. نامِ اولیه‌ی این داستان، «بازیِ خداوار» (The Godgame) بود و اساسِ آن را تجربیاتِ خودش در یکی از جزایرِ یونان تشکیل می‌داد. نماد‌ها و ارجاعاتِ فراوانی را می‌توان در این کتاب مشاهده کرد که اولینِ آن‌ها را می‌توان در نامِ دو شخصیتِ اصلیِ کتاب مشاهده کرد: اورفه، که ارجاع به اُرفه‌ی چنگ‌نواز در اساطیر یونان دارد؛ و کُنخیس، که به نظر می‌رسد بازی با کلمه‌ی conscious به معنایِ آگاه و آگاهی و مرتبط با نظریه‌ی روان‌کاوی فروید باشد. جان فاولز حتی پس از انتشار این کتاب در سال 1965 هم دست به تغییرات و اصلاحات روی آن زد و در سال 1977 آخرین نسخه‌ی آن را منتشر کرد.

کتاب مجوس نوشته‌ی جان فاولز برای اولین‌بار در سال 1397 به ترجمه‌ی پیمان خاکسار و توسط انتشارات چشمه در ایران منتشر شد.