
نسترن های صورتی

مومیا و عسل

گنج شایگان

چارلی دوست دارد زندگیاش مشخص و ساده باشد، درست مثل ناگتهای مرغ. بیشتر موقعها هم همینطور است. اتاقش تر و تمیز و مرتب است، کتاب پرندههایش، لوازم طراحیاش، غذاهای محبوبش و برنامههای روزانه همه دقیق و منظماند.
اما وقتی پدرش که خبرنگار جنگی است در افغانستان، مجروح میشود و بعد هم بابت مسائل درمانی به بیمارستانی در آن سر کشور منتقل میشود، ورق زندگی برمیگردد. هرچند چارلی تمایل ندارد، اما برای ملاقات پدر باید راهی سفر شود. آن هم با همسفرهایی چون خواهرش که مدام پی دوست و رفیق میگردد، دو برادر دوقلوی سرکش و یک دوست خانوادگی جدید و مرموز که پشت فرمان مینشیند و رانندگی میکند. بنابراین، این سفر هر چه باشد، آرام و بیدردسر نیست!
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر