
نسترن های صورتی

مومیا و عسل

گنج شایگان

ایلنیا عاشق داستان های مختلف است. پدرش از همان کودکی برایش داستان های زیادی تعریف کرده است و حتی اسمش را از یکی از همین کتاب ها برداشته اند.
ایلنیا عاشق داستان های مختلف است. پدرش از همان کودکی برایش داستان های زیادی تعریف کرده است و حتی اسمش را از یکی از همین کتاب ها برداشته اند. اما این داستان ها، ممکن است خطرساز شوند. زمانی که آندری، عموی ایلنیا داستانی اعتراضی منتشر میکند و بلافاصله بعد از آن ناپدید می شود، پدرومادر ایلنیا او را نزد پدربزرگ و مادربزرگش می فرستند که ایلنیا تا به حال آن ها را ندیده است. ایلنیا می داند که خطر هیچ وقت دور نیست و هنوز هم آن هارا تهدید می کند. او می داند برای نجات خانوادهاش، باید مهم ترین داستان زندگی اش را بگوید...
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر