ایلیا (جلد یک و دو)
امیرعلی یک نوجوان ساده مثل بقیه است، اما بعد از اتفاقی که برای مادرش می‌افتد او وارد ماجرای جدید شده و متوجه می‌شود قدرت ماورایی دارد.
ایلیا (جلد سه و چهار)
امیرعلی که بعد از دریافت قدرتش، نامش شده ایلیا، در اولین حرکت قهرمانانه شهر رو از دست دکتراصلان نجات می‌دهد اما نمی‌داند وارد چه نبردی شده است.
ایلیا (جلد پنج)
ایلیا حالا با ماموریتش آشنا شده و دشمنانش که به طول عمر بشر هستند رو می‌شناسد. دشمنان با ساخت یک ماده خطرناک می‌خواهند کنترل شهر را در دست بگیرند.
ایلیا (جلد شش و هفت)
شهر آلوده شده و ناتان به عنوان رئیس دشمنان، خواسته هایش را علنی کرده. حالا ایلیا بدنبال منشأ بیماری می‌گردد.
ایلیا (جلد هشت و نه)
ایلیا و دوستانش در حال ساخت پادزهر هستند، ولی شهر کاملا در اختیار ناتان قرار گرفته.
ایلیا (جلد ده و یازده)
ایلیا با یک ابر مبارز تاریخ دیدار می‌کند و به شهر بازمی‌گردد برای آزادسازی شهر.
ایلیا (جلد دوازده)
حالا که شهر از دست ناتان آزاد شده تیم ایلیا هم تکمیل شده است اما حام بزرگ، دشمن اصلی با نیروهایش آماده جنگ نهایی می‌شوند.
ایلیا (جلد سیزده)
بعد از تمام ماجراها، امیرعلی و دوستانش به مدرسه برمی‌گردند و امیرعلی از قدرتی که ایلیا بهش داده سر به‌سر بقیه دوستاش می‌گزارد.
ایلیا (جلد چهارده)
ایلیا دیگه هر مشکلی در شهر پیش می‌آید را با مسئولیت‌پذیری حل می‌کند. اما یکی از بچه‌های مدرسه در لباس دشمن وارد مدرسه می‌شود و ایلیا را ...
ایلیا (جلد پانزده)
در این قسمت ایلیا حریف جدیدش را می‌شناسد و بعد از شکستش تو مدرسه دیگر آن اعتبار سابق را ندارد.
ایلیا (جلد شانزده)
همکلاسی ایلیا که تسخیر نیروی بدی شده بود، با کمک ایلیا و خواهرش نجات پیدا می‌کند. اما شهردار خواب‌های جدیدی برای او دارد.
ایلیا (جلد هفتده)
شهردار خائن برای شکست ایلیا دست به دامن ربات‌ها می‌شود.
ایلیا (جلد هجده)
با نقشه جدید شهردار، ایلیا که برای کمک به مسافرین مترو گیر کرده رفته بود، با ربات‌ها درگیر می‌شود ولی نمی‌تواند از توانایی‌هایش استفاده کند.
ایلیا (جلد نوزده)
ایلیا که بعد از ماجرای تونل مترو، یه یک خواب مصنوعی فرو برده می‌شود، دوستانش با کمک خواهر ایلیا، به یاری ایلیا می‌روند اما همه چیز آنجور که می‌خواهند پیش نمی‌رود.
ایلیا (جلد بیست)
چند وقتی است برق با نوسان و قطعی زیاد، مردم شهر رو خسته کرده. سارق‌ها هم در وسط شهر اتوبوسی رو به گروگان گرفتند. ایلیا طبق وظیفه به کمک مردم می‌رود اما با دشمنی روبرو می‌شود که جز خودش کسی آنها را نمی‌بیند. داستان چیست؟
ایلیا (جلد بیست و یک)
سلاحی که میتواند همه شهر را نابود کند، دور از چشم همه، در اختیار حام است و فقط چند قدم با شلیک فاصله دارد.
از طرفی مردم به ایلیا بدبین شده اند و کسی جز ایلیا آن سه موجود با شنل قرمز را نمی بیند. حالا قهرمان شهر باید به تنهایی و با تردید از شهرش دفاع کند. اما ...
شاید این بار جواب همه سوالات در بین اعداد و ارقام و نمودارهای کامران باشد ...
ایلیا ( جلد بیست و دو)
این بار ایلیا با یک نامه مرموز مواجه میشه. نامه‌ای از یک نویسنده ناشناخته که او را بر سر یک دوراهی قرار می‌دهد. او باید انتخاب کند که قهرمان مردم باشد یا نه؟! داستان به دل تاریخ گره می‌خورد و پهلوان شهر با دیو سیاه می‌جنگد. اما وقتی که می‌خواهد کار دیو سیاه را تمام کند فریاد کمک کمک مردم شهر او را به سویی دیگر فرامی‌خواند. ایلیا باید این‌بار با غرور درونی خود بجنگد.
ثبت نظر