
زویی و عینک ایده ساز 2

زویی و عینک ایده ساز 6

زویی و عینک ایده ساز 4

ماجرا از اینجا آغاز میشود که پیپ قورباغه دانهی گیاهی جادویی را به زویی میدهد. به نظر پیپ برای نجات دانه باید هر چه سریعتر آن را در خاک بکارند اما زویی نمیداند چه خاک و آب و هوایی برای رشد این گیاه سحرآمیز لازم است. او کتابهای مختلفی را مطالعه میکند تا بلکه اطلاعاتی از این گیاه پیدا کند اما تلاشش بینتیجه است؛ بنابراین تصمیم میگیرد تا خودش دست به کار شده و آزمایشاتش را روی دانه شروع کند اما این تازه شروع ماجرا است...
صبح روز بعد، من، مامان و ساسافراس دور غلاف دانهی درخشان جمع شدیم. هنوز هم همان چرخش پرنور و زیبای دیشب ادامه داشت: رنگ قرمز که نرم و آرام با نارنجی آمیخته میشد و بعد به رنگ زرد تغییر میکرد. این چرخه اینقدر ادامه پیدا میکرد تا یک دور به تمام رنگهای رنگینکمان تبدیل میشد و بعد دوباره از سر گرفته میشد. آخر سر مامان سکوت را شکست و گفت: «میتوانم کل روز تماشایش کنم
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر