
کاپیتان زیر شلواری 3 هجوم خانوم های بوفه دار...

کاپیتان زیر شلواری 2 حمله ی توالت های سخن گو

استانبول خاطرات و شهر

جورج و هرولد همیشه به خوبی از قوهی تخیل خود استفاده میکنند و این باعث میشود که معلم آنها خانم ریبل عصبانی شود! اما این بار ایدهای بزرگتر از شوخیهای احمقانه به ذهن جورج و هرولد رسیده و آنها به طور تصادفی یک هیولا ساختهاند! هیولای آنها زنی بدجنس اما بسیار خوش پوش است که باید بسیار مواظب انتقام او باشند... به نظر شما چه اتفاقاتی در انتظار جورج و هرولد است؟
یهو نقشهی زیرکانهای به ذهن هرولد رسید. کاغذ سفیدی رو که خانم ریبل قبلتر بهش داده بود از جیبش در آورد.
هرولد گفت: «آقای کراپ؟ میشه این کارت بازنشستگی رو واسهی معلممون امضا کنین؟»
آقای کراپ کارت رو از هرولد گرفت و با شک و تردید نگاهش کرد.
آقای کراپ نعره کشید: «این کارت که خالیه!»
هرولد گفت: «میدونم. قراره بچههای کلاسمون بعد تزیینش کنن. میخواستیم شما اولین نفری باشین که امضاش میکنه.»
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر