
نسترن های صورتی

مومیا و عسل

گنج شایگان

آنچه این رمان را ترسناک می کند، تنها این نیست که محل وقوع آن مثل اکثر آثار گوتیک قصری پر رمز و راز است بلکه بخشی از ترسی که هنگام خواندن این کتاب مثل بختک به جان انسان می افتد همان تاثیری است که ادبیات گوتیک بر روانشناختی جامعه ی اروپا گذاشت. یعنی اعراض از مطلق دانستن عقل و توجه به دل یا به اصطلاح امروزی بخش ناخودآگاه وجود و جنبه های تاریک - بسیار تاریک - درون انسان است.
خانههای قدیمی همیشه داستانهایی برای گفتن دارند. داستان عشقهای به ثمر رسیده و نرسیده، رازهای آشکارشده و رازهایی که تا ابد پوشیده خواهند ماند، و ترس... داستان ترسهایی که نسل به نسل و سینه به سینه روایت شدهاند. زنی در آینه داستان عشق است و راز و ترس؛ داستان نفرینی که با خشت خانه و سلول ساکنانش در طی نسلها آمیخته شده است. نفرینی از سر عشقی نافرجام که هر بار و در هر نسل یکی از اعضای خانواده اسیر آن میشود. داستان سه زن از سه نسل و طرز برخوردشان با عشق و ترس و جنون؛ زنانی با نقشهای اجتماعی مختلف که هر کدام به روش خود با ترس و عشق و رازهایش روبهرو میشود. ربکا جیمز، نویسندۀ استرالیایی این کتاب که به گفتۀ کاربران گودریدز، داستانی جذاب و خواندنی به سبک گوتیک نگاشته است، خواننده را وامیدارد تا، بی اینکه بتواند کتاب را زمین بگذارد، پیگیر اتفاقهای آن باشد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: قبل از آنکه ببینمشان صدایشان را میشنوم. صدای فریادشان از آن سوی تپه میآید، اسمم را صدا میزنند، جادوگر خطابم میکنند. با سیخها و مشعلی که در دست دارند میآیند، با دهانهای سرخ و نیات شومشان. میگویند باید بترسم اما ترس همراه خودشان است. ترس در وجودشان رخنه کرده. من که نیازی به آنها ندارم. ترس آخرین لحظه به جانشان میافتد. ...
مشخصات
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورودیک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.
ورود
ثبت نظر